تمام گفتنی هایم بماند به یادت در دل من غم بماند من و تنهایی و شب های یلدا بماند تا من تنها بمانم گمانم کار ما میلنگد اینجا که گاو نر نمیدوشند بماند و فریاد نگاهم آن چنان بود که لب ها بسته میمانند بماند الهی قصه ی دعوت بماند من و ... بماند من و یاد تو ... من آنم که پر طاووس میخواست ولی خب جور هندوستان بماند و یک دیگی به آن دیگر سیاهی ولی غافل که هر دو شان بماند نمیشد گنج میسر رنج میخواست چطور بی رنج میسر بود بماند کمک کن خالق شعرم کمک کن نیوفتد از قلم چیزی بماند گرفت از خود دلم تنگ است ندانم ولی تو خوب میدانی بماند مرا جرمی به سویت میکشاند چرا قاضی مرا محکوم بماند من و یاد تو ...
آمده ام خسته به مهمانیت از همه کندم که همه فانی اند تشنه خودم روی خودم آب بست بر سر این سفره مرا آب هست لب به غذا می نزدم قاضیم هرچه تو نانم بدهی راضیم قصه میان من و تو فرق داشت با آنکه برا خیرالعمل شرط داشت بنده ای خانه خرابم تو مرا دریابم دیده بودم که تو پس می نزنی در خوابم تکیه بر هر که زدم خالی و چون دیوار ریخت تو ولی اما اگر شاید نداری جنس تو دیوار نیست
این بار که برگشتی بازم خدارو شکر با هم دوتا فیلمو تو سینما دیدم باهم دوتا کافه باهم غذا پختیم گفتم دوست دارم گفتم تو هم گفتی ترکم که میشنی رو زین موتو ر تو شهر هی زمزمه میکردی با عشق در گوشم انگار میدونستیم از هم جدا میشیم این وصلت نا ممکن من آب و تو آتیشی اما دلم برات تنگ میشه نشد بمونم پیشت هوا که بارونی شد بخار نشست رو شیشه اول اسممونو روی بخارا حک کن میگن که بی تو شادم به گفته هاشون شک کن چون دلم برات تنگ میشه نشد بمونم پیشت هوا که بارونی شد بخار نشست رو شیشه اول اسممونو روی بخارا حک کن میگن که بی تو شادم به گفته هاشون شک کن چون دلم برات تنگ میشه من به زندگی بعد از مرگ هم معتقدم چون که بعد از تو من مردم و بازم زیستم نبودنت را فهمیدم نبودنت اما نبودنت بسیار شبیه به بودن است دلتنگ تو میشم شبا وقتی که تاریکه هوام وقتی سکوت ممتد بسیار حال من بده دلتنگ اون حسم چرا تکرار نمیشه بعد تو سخت بود اما من شدم با جیب خالی مرد تو حال و هوای اون روزام دنیای کوچیک تو سرم کی فکرشو میکرد یه روز دنیا خراب شه رو سرم چون دلم برات تنگ میشه نشد بمونم پیشت هوا که بارونی شد بخار نشست رو شیشه اول اسممونو روی بخارا حک کن میگن که بی تو شادم به گفته هاشون شک کن چون دلم برات تنگ میشه
شما دمتون گرمه ولی نفستم از جای گرم هیشکی مث تو حال منو نمیدونه احوالمو صبح به صبح که پا میشه چشام با تو خوب و خوشحالمو با تو میشه پروانه شد و به گلا بوسه زد بودنتو هی جشن گرفت تا هفت هشت روز بعد با تو میشه تا صبح قیامت بنویسم از عشق انقده تو خوبی که اصن من دیگه نمیام به چشم خنده هات علاجه مرضه درد لاعلاجه منه قهقهه بزن قربون چشات پیشتم نباشه غمت شما دمتون گرمه ولی نفستم از جای گرم دست و بال من خالیه اما هنوزم عاشقم شیرینه که با هم برسیم صبوری کنیم باده رو بید ما نترسه میمونه خاکیای این جاده رو شما دمتون گرمه ولی نفستم از جای گرم دست و بال من خالیه اما هنوزم عاشقم شیرینه که با هم برسیم صبوری کنیم باده رو بید ما نترسه میمونه خاکیای این جاده رو اینجا که دلام دوره تو عشق همه مغرورن پاسخ به سلام تو میدن مگه مجبورن معیار دوست دارم چی دارم و چی داری یا گاه نشدن برداشت از اونه که میکاری اما تو ولی عشقی خاتونی که مثلش نیست صداقت پره تو حرفت همه عمرمو من صرفت میکنم که فقط باشی تو سر بالایی ام یا شیب بشم پیر و بشی پیرم خودم دستتو میگیرم شما دمتون گرمه ولی نفستم از جای گرم دست و بال من خالیه اما هنوزم عاشقم شیرینه که با هم برسیم صبوری کنیم باده رو بید ما نترسه میمونه خاکیای این جاده رو شما دمتون گرمه ولی نفستم از جای گرم دست و بال من خالیه اما هنوزم عاشقم شیرینه که با هم برسیم صبوری کنیم باده رو بید ما نترسه میمونه خاکیای این جاده رو